بعضی اوقات آدم آنقدر بیکار می شود که دیگر هر کتاب ِ در دسترسی را ، برای خواندن دست می گیرد . امروز که خانه ی خواهرم بودم ، دیدم در قفسه ی کتابشان چیز دندانگیری نیست ، به جز یک کتاب به نام : "علم چیست؟ فلسفه چیست ؟" نوشته ی "ح . ستوده ،" ! ، چاپ عهد بوق ( نشر دفتر کتابهای اسلامی ) (1) ، از این کتابهای بیست ، سی ریالی که پیش از انقلاب با نام مستعار چاپ می شده است .
تا حالا فکر می کردم فقط یک نفر کتابی با این عنوان دارد (حضرت دکتر سروش خودمان )، اما دیدم این عنوان توجه شخص دیگری را نیز جلب کرده است . چون تا کنون دستم به کتاب دکتر سروش نرسیده بود و این مبحث برایم از زبان یک نفر دیگر جالب می نمود ، و نیز بعدا برای مقایسه ی دیدگاه او با دکتر سروش در این موضوع به کار می آمد ، شروع کردم به خواندن .
اولین نکته ای که در صفحه ی اوّل نظرم را جلب کرد ، این بود که نویسنده در پیش گفتار مرتبا به جای "من" ، "ما" بکار برده . این که چرا آن موقع ملت ما عادت داشته اند ، به جای تکیه بر فردیت ، خود را در قالب جمعی جا کنند ، نکته ای تامل بر انگیز است و در عین حال ، نشان دهنده ی تاثیر نگرشهای فکری داغ آن روزها ، بر افکار همه ی آنهایی که در آن روزها می اندیشیده اند ، حتی آنها که خیلی سعی می کرده اند ، دوری خود را از آن نحله های فکری حفظ کنند .
به صفحه ی سوم و چهارم نوشته که رسیدم ، به دو سه جمله برخوردم که کاملا ماهیت نویسنده را آشکار می کرد .
نمونه اش این : " ... باید از همین جا به هوش بود که فروشنده ی متاع پوزیتیویسم نباشیم ..."
یکی دیگر : " ... همه ( ی عرفا ) خرد قالب ساز زبان پرداز را ملامت و مذمت می کرده اند ... "
پیش تر که برویم ، آنقدر اشعار مولوی در کار می آید که دیگر برای خواننده شکی نمی ماند ، که این همان دکتر سروش خودمان است .
اینجا بود که اصلا موضوعی که در ذهنم بود تغییر کرد و شد "قلم شناسی" .
اینکه هر فردی خصوصیات زبانی منحصر به فردی دارد ، که فارغ از موضوع نوشته ی او و دیدگاههای فکری اش ، آثار او را از دیگر نویسندگان بارز می سازد ، موضوع جالبی است برای تحقیق .
مرحوم دکتر شریعتی ، در یکی از کتابهای خود (2) ، به این موضوع اشاره کرده بود و گفته بود یکی از کاربردهایی که کامپیوتر می تواند در عرصه ی علوم انسانی ایفا کند ، همین تشخیص اصل بودن نوشته های مشکوک یک نویسنده با توجه به خصوصیات بیانی و چارچوب زبانی است که او در نوشته هایش دارد . تاکید دکتر شریعتی بیشتر روی دفعات تکرار کلمات مختلف در نوشته ی یک فرد بود .
اما آنچه من می خواهم به آن بپردازم ، دو چیز است . یکی اینکه : " آیا می توان بین میزان تغییرات چارچوب زبانی یک نویسنده ، با میزان تحولات فکریی که در طول زمان داشته ، ربط و نسبتی برقرار کرد ؟ " ، و دیگــر اینکه : " کثرت نوشتن ، تا چه حد در بدست آوردن شیوه ی نوشتاری منحصر به فرد و ثبات این چارچوب زبانی موثر است ؟"
زیاد امیدوار نیستم ، ولی به نظرم بشود از دل همین فکر یک پروژه برای "سیستم های خبره " (3) در آورد .
پینوشت دیرهنگام:
آنگونه که آقای جامی فرمودهاند: "مبحث قلم شناسی به لحاظ علمی با عنوان "سبک شناسی" شناخته می شود که در ايران استاد بهار و استاد شميسا به آن شهره اند. دکتر شفيعی هم در اين مبحث يد طولا دارد اما هنوز کتابش را منتشر نکرده است. البته سبک شناسی در اصل به حوزه ادبيات تعلق دارد ولی دايره مباحث آن فراتر از شناخت سبک های کلاسيک شعر است و اصول نظری سبک شناسی را می توان در همه حوزه ها به کار برد مثلا در سينما يا موسيقی و نقاشی و معماری و مانند آن. ولی به هر حال قلم شناسی به قول تو، نام ديگر همان سبک شناسی ادبی است چون به حوزه زبان مربوط می شود. به هر حال اصل اصيل سبک شناسی بسامد يا فرکانس تکرار است که طبقات و ميزان و انواع هر مجموعه تکرار به سبک معينی می انجامد. شميسا و شفيعی کدکنی به اين موضع بسط کافی داده اند."
-----------------------------------------
1) علم چیست فلسفه چیست ، ح- ستوده ، چاپ اول دیماه 1357 ، دفتر کتابهای اسلامی ، Islamic book service ,189E Balham High Road , London , S.W. 12. England .
2) چون مطلب را چند سال پیش خوانده ام و فیش برداری هم نکرده ام ، نام کتاب یادم نمی آید . اگر دوستان اطلاع دارند این مطلب در کدام کتاب آمده بفرمایند تا اصلاح کنم . کنار این مطلب یک نمودار نرمال ، که مربوط به آیات درباره ی جنگ در سالهای هجرت پیامبر بود ، کشیده شده بود .
3) سیستمهای خبره ، به دسته ای از نرم افزارها گفته می شود ، که می توان از آنها به عنوان جایگزینی برای متخصصین یک فن استفاده کرد و قادرند با کاوش داده ها ، تصمیم گیری کنند .
محسن عزيز، نام کتاب مورد اشاره تو سير تحول قرآن است از مهندس بازرگان. مبحث قلم شناسی هم به لحاظ علمی با عنوان سبک شناسی شناخته می شود که در ايران استاد بهار و استاد شميسا به آن شهره اند. دکتر شفيعی هم در اين مبحث يد طولا دارد اما هنوز کتابش را منتشر نکرده است.
پاسخحذفسيبستان
کتاب شريعتی هم بايد کتاب او در باره "مکتب" باشد - سيب
پاسخحذفسلام
پاسخحذففكر مي كنم نكته اي كه گفتيد را مي شود اينگونه تكميل كرد كه آيا ما از زبان براي فكر كردن به مثابه ابزار استفاده مي كنيم يا اينكه اساسا" آنچه فكر مي نمايم در درون زبان رخ مي دهد و اساسا" فكر كردن و انديشه امري زباني است. خسته نباشيد.
سلام محسن جان
پاسخحذفجالب است بدانی که
آنچه که دکتر شریعتی بر آن تاکید ورزیده بودند ( دفعات تکرار کلمات مختلف در نوشته ی یک فرد)
در واقع یکی از روش های مورد استفاده برای کشف
spam
و کلاس بندی متون بر اساس موضوع و
یا نویسنده می باشد که این روش همان تئوری بیز است که در وب کاوی یا داده کاوی از آن استفاده می شود
مهدی جامی عزیز!
پاسخحذفبا تشکر از آنچه فرموده اید تا کنون البته تصور من بر آن بود که آنچه به عنوان سبک شناسی توسط استاد بهار شناسانده شده ، همان تفکیک سبک های مختلف شعر (خراسانی ، عراقی ، هندی یا صائبی و بازگشت ) است .
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفعرض شود که البته سبک شناسی در اصل به حوزه ادبيات تعلق دارد ولی دايره مباحث آن فراتر از شناخت سبک های کلاسيک شعر است و اصول نظری سبک شناسی را می توان در همه حوزه ها به کار برد مثلا در سينما يا موسيقی و نقاشی و معماری و مانند آن. ولی به هر حال قلم شناسی به قول تو، نام ديگر همان سبک شناسی ادبی است چون به حوزه زبان مربوط می شود. به هر حال اصل اصيل سبک شناسی بسامد يا فرکانس تکرار است که طبقات و ميزان و انواع هر مجموعه تکرار به سبک معينی می انجامد. شميسا و شفيعی کدکنی به اين موضع بسط کافی داده اند.
پاسخحذف- سيبستان
مهدی کاظمی عزیز!
پاسخحذفبه گمان من تفکر و زبان در داخل یکدیگر شکل می گیرند و پیوندی ناگسستنی با هم دارند .
مهدی جامی عزیز !
با تشکر . با اجازه مطالب شما را در پی نوشت خواهم آورد .