هیچکس تا کنون فال مثنوی نگرفته است . امروز به یاد آن حدیث که "اذالتبست الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم بالقرآن" ، که پیغمبر بزرگوار فرموده ، به سراغ مثنوی رفتم . کشاف قرآن . تا دردهای دل خویش در خواندن آن واگذارم . دلم از این دنیای مجازی پر درد شده است . خون دلی است برایم نوشتن . آمدم و یکبار دیگر مقدمه ی عربی مثنوی را خواندم و رسیدم به مثنوی "نی" دروازه ی دلگشای مثنوی . دیدم حال و روزگار مرا چه نیکو بازگفته است . پیش از این بسیار خوانده بودم نی نامه را . اما امروز دیدم تا کنون آنرا نمی دیده ام . گفتم بگذارم شاید شما هم ببینید آن چیزی که تا کنون ندیده اید . این هم یک فال مثنوی .
بشنو این نی چون شکایت می کند- از جداییها حکـــــــــــــایت می کند
کز نیســـــــــــــتان تا مرا ببریده اند- از نفــــــــــــیرم مرد و زن نالیده اند
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش- باز جوید روزگار وصـــــــــــل خویــش
من به هـــــــر جمعیتی نالان شدم- جفت بدحالان و خوشـــحالان شدم
هر کســـــی از ظن خود شد یار من -وز درون من نجست اســــــــرار من
سر من از نـــــاله ی من دور نیست- لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن زجان و جان زتن مســتور نیست- لیک کس را دید ِ جان دستور نیست
باسلام وعرض ادب.بسیارشعرزیبایی است که ازخواندن چندباره آن سیرنمی شوم.
پاسخحذفروزهاگررفت گوروباک نیست
توبمان ای آنکه چون توپاک نیست
سلام
پاسخحذفسینه خواهم شرحه شرحه ار فراق
تا بگویم شرح درد اشیاق
محسن درد اشتیاق خوبه!!
تا اين دل ما قــــالــــب هردل گردد
هر روز به صورتی برون می آييم...
این یاداشت را بر این بیت مولانا نوشتم تو هم بخون بلکه دیت یه کم واشه:
درک» و «تساهل/مدارا» (Understanding and Tolerance) را که معاصرین برای آزادی و دمکراسی و جلوگیری از خشونت های دینی، نژادی، و احتماعی بحث میکنند-- مولانا میگه در وهله اول برای رسیدن خودت به آرامش و سکینه (Peace) لازمه تا از تلاطم و آشفتگی رها شوی ... از دیدگاه سیستمی هم اگه بهش نگاه کنيم يدون درک و مدارا مشگل میشه تو زندگی به نوعی حالت تعادل Steady- State رسید، و دایم در Transient State بیقرار و بدون آرامش بسر خواهیم برد... اونوقت در وهله اول خود ما بازنده ايم تا ديگران پيروز!!!
حالا چی بگم... مولانا که خيلی جلوتر ميره - ورای «درک» و «تساهل»: که دلت قالب هر دل بشه... که عاشق دیگران باش- این است کلام مولانا و چکیده حیات!!! حالا دیگه دعوا چیه؟... جنگ چیه؟ این همه چسبیدن به قدرت... و روح و جسم و شخصيت و آروزهای آدم ها ... و يک ملت را کشتن برای چیه؟
در قرآن دو جا از ناقه (شتر ماده) با عنوان «آیت» خدا یاد شده. حالا اگه ما باید پیش از دست زدن به «آیات» خدا وضو بگيريم، بايد وضو گرفته شتر را لمس کنيم تا چه رسد به اشرف مخلوقات!!!
آره، گاهی فال مثنوی هم خیلی آدمو منقلب میکنه...
پاسخحذف