جمعه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۴

ادب مباحثه ( بخش دوم )

اصولا ادب و اخلاق چیزی نیست که به واسطه ی تعارفهای معمول بتوانیم آنرا رعایت کنیم . اخلاقیات ما وابستگی عمیقی به ساحت باورهایمان و آنچه به آن می اندیشیم دارند .
انسانی که در ساحت باورهای خویش ، فکر می کند که به خاطر تحقیقاتش در یک زمینه ، تنها کسی است که حق اظهار نظر در مورد آنرا دارد و دیگران را از تلاش برای دانستن به اندازه ی خویش نهی می کند و ابراز نظر آنها را تنها به دلیل وجود حس مشهوریت طلبی در آنها ، یا علاقه مندی به بحث و جدل بیهوده شان می داند ، هرگز قادر نیست این اندیشه ها را در خود حفظ کند و این ها را از لابلای سخنان و افعالش می توان دریافت .اغلب اساتید یا معلمانی را دیده اید که در مواجهه با پرسشهای شاگردان ، آنها را به شدت تخطئه می کنند و افراد را از نظر دادن درباره ی آنچه می گویند باز می دارند ، این رفتارها عمیقا به طرز تفکری که فرد از نیت و مقصود پرسشگر خود دارد ، برمی گردد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر