"اگر افقهای دور را می بینم ، بدین خاطر است که بر دوش بزرگان ایستاده ام . " نیوتن
در بحثهای فراوانی که تا کنون در زمینه ی جریان روشنفکری صورت گرفته است ، هنوز جایگاه روشنفکر و به حسب آن ، وظایفی که برای او مترتب است ، به درستی مشخص نشده اند . به گمانم ، بحث بر انگیز ترین مناقشه ها یی که در زمینه ی روشنفکر ، جریان روشنفکری و مسائل مختلف پیرامون آن صورت می گیرد ، ناشی از اختلافی است که بر سر جایگاه روشنفکر و جریان روشنفکری ( در عرصه ی علوم انسانی و ورای آن ، و در ساختار کلی جامعه ) وجود دارد . هر کس با پیش زمینه ی خود جایگاهی برای روشنفکر در نظر می گیرد و به تقسیم بندیی در این باره دست می زند ، که دیگران آنرا با توجه به پیش زمینه هایی که دارند ، مردود می شمرند .
برخی جایگاه روشنفکر را واسطه ی بین عالِم و عامی و راه انتقال فرآورده های علوم به سطح عمومی جامعه دانسته اند .
اما به گمان من چنین جایگاهی علی الاصول ، نه در جامعه مورد نیاز است و نه هیچیک از روشنفکران تا کنون برای خویش چنین جایگاهی دیده اند . (و نه به واسطه ی چنین بینشی وظایفی که با در نظر گرفتن چنین جایگاهی بر روشنفکر مترتب می شود ، را بر عهده گرفته اند . ) به نظر من ، روشنفکر کسی است که از ورای علوم انسانی و با آگاهی از مجموعه ی پیشرفتهای این علوم و احاطه ی کلی بر آنها ، قادر است افقهای پیش رو را ببیند و بدین واسطه خط سیر کلی محققین و اندیشمندان را جهت دهد و راههای پیش رو را در جلوی آنها بگشاید . (1)
نخستین بار تعبیر درخت علوم را از زبان یکی از دوستان که سخنهایی از دکتر مجتبایی را نقل می کرد ، شنیدم . دکتر مجتبایی تاکید کرده بود ، که برای یافتن چیزهای نو شما مجبورید ، در شاخه های مختلف علوم ، مدام گردش کنید و از این شاخه به آن شاخه بپرید ، تا آنکه خود توفیق یابید شاخه ای کوچک بر این درخت تنومند بیفزایید . به گمان من روشنفکر آن کسی است که شاخه ی اصلیی ، که جهت رشد آینده ی این درخت علوم است ، را معرفی می کند و آنرا به پیش هم می برد . وقتی ایجاد شاخه ای کوچک ، نیاز به آگاه شدن از شاخه های مختلفی دارد ، قطعا در کار روشنفکر نیاز به بررسی وسیع بسیاری از شاخه ها وجود دارد . (2)
---------------------------------------------------------------------
(1) این مطلب با توجه به شکل کلی تحلیل مسائل و سلسله مراتب این تحلیل (solution ,method , methodology, philosophy and approach detection ) ، ( که خود با در نظر گرفتن سلسله مراتب کلی دانش ( data , information ,knowledge , wisdom) به وجود آمده است ) ، به گمان من ، هم در عرصه ی علم (و نیز در عرصه ی فرهنگ و تمّدن ) مورد نیاز بوده است و هم توجه غالب روشنفکران را می توان به همین بحث معطوف دانست . در فرصتی دیگر به بررسی سلسله مراتب تحلیل مسائل خواهم پرداخت .
(2) به برخی روشنفکران ما این ایراد را می گیرند که در عرصه های مختلف علوم وارد می شوند و به اظهار نظر می پردازند . به نظر من مطابق آنچه در بالا گفته شد لازمه ی کار روشنفکر بررسیدن مسائل مختلف در زمینه های گوناگونی است که به نحوی به زمینه ی مورد بررسی روشنفکر مربوط می شود . در تحقیقی که توسط یک گروه ایرلندی در زمینه ی رای گیری اینترنتی انجام شده بود ، دیدم که به واسطه ی ارتباط این مبحث ، آنها به بررسی تاریخچه و فلسفه ی رای گیری ، و در کنار آن تاریخچه و مباحث دموکراسی پرداخته بودند . به گمانم فقط در بررسی فلسفه ی دین ، ما از عرصه های جامعه شناسی ، روانشناسی ، معرفت شناسی و بسیاری دیگر از شاخه های دیگر سر در می آوریم ، بنابراین این ورود به شاخه های مختلف دلیل بر ضعف اندیشه نیست و لازمه ی قوت گرفتن آن است .
در بلاگ نیوز لینک داده شد.
پاسخحذفbazam be bahsaie falsafi residam,
پاسخحذفchon daneshi nadaram nazari nemidam,
vali ba postaie ghablit kheili hal kardam.
rasti,update kardam
bia nazareto be onvane ie pesar bego
khoshhal misham.