مدتی است به روزانلاین و سایر سایتها و وبلاگهای فیلترشده دسترسی ندارم؛ cproxy هم مدت زیادی است، کارائی خود را از دست داده و من هم زیاده به دنبال تلاش برای شکستن فیلترها نیستم، چون اغلب اوقات نیازی به گذشتن از فیلتر پیش نمیآید. اما خوانندهی (البته نه خوانندهی دائمی) روز بودهام و هستم.
وقتی حسن جعفری عزیز (به قول خودش مرحوم "زوال") در اینجا خبر از نوشتهشدن فرضیات پردامنهی پلیسی (مرتبط با تشابه اسمیاش با نویسندهی روزنامهی جمهوری اسلامی) در یک نشریهی اینترنتی داده بود، اصلاً فکرش را هم نمی کردم که آن نشریه روز باشد و چنین چیزی دربارهی او نوشته باشند. هم ناصر خالدیان و هم پارسا صائبی در این باره به خوبی توضیح دادهاند و نیازی به توضیح اضافی نیست. امّا هنوز هم واقعاً برای من عجیب است، که چنین مطلبی چطور در روز اجازهی انتشار پیدا میکند.
یکی از مهمترین عواملی که سبب اعتماد به یک رسانه میشود، میزان دقتی است که اصحاب آن رسانه، در مطالب خود لحاظ میکنند و ریزبینیای که در مورد آنچه منتشر میشود، روا میدارند.
شاید وبلاگ از این لحاظ که در هیئت یک رسانهی تمام عیار نیست، در این مورد آنچنان زیر نظر نباشد و افراد به حکم شخصی بودن وبلاگ، به خود حق بدهند، نظر خود را دربارهی همه چیز، بیملاحظه بنویسند. از آنجا که به قول حامد، خوانندگان هم میدانند که یک به نظر من (نانوشته)، در پشت تمامی جملات هر وبلاگ، وجود دارد؛ این امر تنها اعتبار خود فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و معمولاً مشکل خاصی ایجاد نمیکند. گر چه به هر حال، برای افرادی که اعتبار خود را دوست دارند، وبلاگنویسی نیز، همانقدر نیاز به دقت و توجه دارد، که تهیهی مطلب برای دیگر رسانهها.
جز این، البته سطح توقعات هم از روزنامهها و رسانههای مختلف، متفاوت است. این خود روزنامهها هستند، که با هدفگیری قشر مخاطب خاص خود، سطح توقعات، دیگران را از خود تعیین میکنند و خود آنها هستند که باید در نگه داشتن مخاطبین خود و تأمین رضایت آنها بکوشند. به همین خاطر است، که اصحاب شرق باید از اینکه مخاطبانشان فعالانه می کوشند، آنها را از ورطهی سقوط نجات بدهند، متشکر آنها نیز باشند و این توجهات را به هر شکل، کاملاً جدی بگیرند.
اینکه افراد در میان بد و بدتر، به هر حال مجبور به انتخاب هستند و شاید با وجود همهی این اشتباهات، در نهایت هم گزینهی انتخابی آنها باز تغییری نمیکند، هرگز دلیل بر این نیست، که مشکلی پیش نیامده و وضعیت به همان روال سابق بوده است. در این میان، اعتماد مخاطبین است که از یک رسانه گرفته میشود و کسانی که با اصول بازار آشنایی دارند میدانند، که مشکلترین کارها دربازار، بازگرداندن اعتماد از دست رفته است. رسانه نیز در بازار انتقال اطلاعات، خود موظف به تأمین اعتماد مخاطبین خود و کوشش فراوان در جهت حفظ این اعتماد است.
اینکه دستاندرکاران نشریهی اینترنتی "روز" به راحتی به خود اجازه دهند، لقب "کذایی" به اشخاص بدهند و از طرف "اغلب" وبلاگنویسان، در مورد آنها اظهار نظر نمایند. و تشابه اسمی افراد را "جالب" بخوانند؛ و سپس این ها را "ذکر فضائل" یک فرد بدانند، دیگر چیزی به نام" اعتماد"، در مخاطبی چون من، نسبت به نشریهی آنها باقی نخواهد گذاشت. و شکسته شدن، زنجیرههای اعتماد، ثمرهای به مراتب ملالتبارتر از هر آزادی و هر عدالت بهدستآمده از این طریق به جای خواهد گذاشت.
اما جدای از همهی اینها، برای من هم جالب است بدانم، نویسندهی آن نوشته، که دربارهی "حسن جعفری" مینویسد، (و قاعدتاً باید لااقل با کارهای اخیر او آشنا باشد و بداند که او یک شخصیت حقیقی است، که کاملاً با چشم غیر مسلح دیده میشود؛ اردیبهشتماه امسال برنامهی چهار قسمتی او دربارهی سنتگرایان با عنوان "حکمت خالده" پخش شده است؛ تقریباً تنها کسی بوده که در وبلاگستان دربارهی سنتگرایان نوشته؛ و قطعاً نمیتواند نویسندهی آن "خرعبلات" روزنامهی جمهوری اسلامی دربارهی دکتر نصر باشد)؛ به چه لحاظ این تشابه اسمی را جالب میداند.
به این مطلب شما در بلاگ نیوز لینک داده شد
پاسخحذفآقا یه بار اسمتون رو در گوگل سرچ کنید تا ببینید که خودتونم این مشکل رو دارین
پاسخحذف