بیستوهفتم اردیبهشت، سالگرد درگذشت «مارتین لینگز»، یکی از شارحان بزرگ مکتب «سنتگرایی» است. دوسه ماه پیش که پیش «حسن جعفریِ» عزیز بودم و او مژدهی ساخت برنامهای دربارهی سنتگرایان را میداد، از وجود چنین مکتبی کاملاً بیخبر بودم. گهگاه نام «گنون» یا «شووان» را میشنیدم و در جاهای گوناگون، به اسمِ آنها یا مقالاتی از/دربارهی آنها برخورده بودم، اما، تا آن روز، هرگز توجهام به آنها جلب نشده بود.
در هر حال سعی کردم، دربارهی آنها جستوجویی کنم و حاصل این جستوجو -که اقرار میکنم به دلیل مشغلههای فراوان این یکماه، چندان پیگیرش نبودم- «مجموعهای از مقالات فارسی دربارهی سنتگرایی و سنتگرایان» است.
در این مجموعه، زندگینامهی مشهورترین چهرههای مکتب «سنتگرایی»، چند مقاله از آنها، یکدو گفتوگو دربارهی سنتگرایی و فهرست برخی آثارشان را -که همگی را از اینترنت، جمعآوری کردهام- در کنار هم قرار دادهام.
منابعی که در این جمعآوری از آنها سود جستهام، ویژهنامهی سنتگرایانِ مجلهی نقدونظر، مجلهی آفتاب، هفتآسمان و ویکیپدیای انگلیسی است.
به جز زندگینامهی گنون، کوماراسوامی و شووان که در این مجموعه قرار گرفته، زندگینامهی دکتر سید حسین نصر را میتوانید در بنیاد سید حسین نصر به انگلیسی ببینید. در مقدمهی کتاب «آموزههای صوفیان: از دیروز تا امروز» نیز، زندگینامهی مبسوط نویسندهی کتاب (یعنی دکتر نصر) توسط مترجمان آن، فراهم آمده است.
سه مقالهی «فقر» از رنه گنون، «حکمت خالده» از فریتوف شووان و «اهمیت دینی پساتجددگرایی: یک جوابیه» از هیوستون اسمیت، نیز خواندنی است. هر سهی این مقالات را در «سیری در سپهر جان» که حاوی ترجمههای مصطفا ملکیان در باب معنویت است، میتوانید بیابید.
مقالهی حاج محمد لگنهاوسن -که در بسیاری از اقتراحهای «نقدونظر» حضور داشته- با عنوان «چرا من سنتگرا نیستم» را نیز اینجا گذاشتهام.
چند مقالهی انگلیسی نیز دربارهی سنتگرایان یافتهام، که آنها را در مجموعهای در اینجا قرار دادهام.
در باب «سنتگرایی»، کتاب «اُلدمیدو»ها، با همین عنوان، - برای آنها که قدرت خرید اینترنتی یا اونترنتی ِ آن را دارند- در فهم اصول و کلیات این مکتب، بسیار مفید است.
حسن جعفری، سال گذشته، در مرحوم زوال، مطلبی نگاشته بود، دربارهی زندگی ِِ مارتین لینگز و مکتب سنتگرایی، از آنجا که دربارهی حق باز نشر مطالب وبلاگهای مرحوم، هنوز قانونی نداریم؛ و من نیز به بخت و اقبالی شگفت، تنها و تنها، آرشیو او را، روی هارد نگه داشتهام –بعله، تازه با ماه هم رابطه دارم!-، آنچه سال گذشته او دربارهی سنتگرایان نوشته است، را در اینجا میآورم:
مارتین لینگز
سهشنبه ۲۷ردیبهشت 1384، مارتین لینگز بدرود حیات گفت. او متعلق به جریان فکری «سنتگرایی» بود. سنتگرایی (در زبانهای اروپایی: Traditionalism با حرف بزرگ) فلسفه (یا بهتر از آن: حکمت)ی است که با رنه گنون فرانسوی آغاز میشود و با کامارا سوآمی و شووان به اوج خود میرسد. اما از آنجا که گفتهاند مؤسسان شارحان بدی هستند، بهترین شارح این نِحله را دکتر مارتین لینگز و بعد سیدحسین نصر دانستهاند.
در این مجال وبلاگی نمیتوان به تبیین درازدامنی از آرا و افکار پیروان این مشرب فکری پرداخت. آنچه میماند گزارشی ژورنالیستیست از خطوط کلی «سنتگرایی» و نیز حیات فکری مارتین لینگز:
در دوران جدید، لایبنیتس در نوشتههای خود از «حکمت جاوید» (Philosophia Perrenis) سخن گفت. پیش از او، در ایران باستان از «جاویدان خرد» سخن رفته بود. در دوران اسلامی نیز «حکمت خالده» آنقدر معروف اذهان بود که ابنمسکویه کتابی را به همین نام تدوین کرد.
البته پیشینهی تاریخی سنتگرایی توسعاً به درازای تاریخ بشریست. زیرا بنابر ادعای سنتگرایان، اندیشههای اساسی ِ سنتگرایی، مجموعه حقایقیست که شمول تاریخی و جغرافیایی همهگیر دارد. یعنی همهی انسانها در همهی ادوار تاریخی و همهی مناطق جغرافیایی بدانها باور داشتهاند، دارند و خواهند داشت.کمتر از یک قرن پیش، رنه گنون (Rene Guenon) فیلسوف فرانسوی (۱۸۸۶ تا ۱۹۵۱) این مسلک را احیا کرد و بعدها با کوششهای آناندا کنتیش کوماراسوآمی (Ananda Kentish Coomaraswamy) هنرشناس و حکیم سریلانکایی (۱۸۷۷ تا ۱۹۴۷) و نیز فریتیوف شووان (Frithjof Schuon)، تیتوس بورکهارت، هیوستون اسمیت، مارتین لینگز، سیدحسین نصر، مارکو پالیس، آلدوس هاکسلی، لرد نورثبورن و جیکوب نیدلمن این مکتب، در ساحتهای نظری و بهویژه فلسفهی هنر، بهظرافت پرورده شد و از آن مکتبی تمام عیار پدید آمد.
در بین این متفکران (گذشته از دکتر نصر) رنه گنون و مارتین لینگز به اسلام گرویدند. رنه گنون نام اسلامی عبدالوحید یحیی و مارتین لینگز نام ابوبکر سراجالدین را بر خود نهادند. هر دو این متفکران، سالیانی طولانی را در مصر گذراندند و عملاً خود را در پنهانیترین لایههای حیات مسلمین غرقه کردند.
مارتین لینگز در سال ۱۹۰۹ در لنکستر انگلستان در خانوادهای پروتستان بهدنیا آمد. پس از اخذ مدرک زبان و ادبیات انگلیسی (در سال ۱۹۳۲ دانشگاه آکسفورد) سالی را در لهستان به تدریس گذراند و سپس استاد زبان انگلیسی ِ کهن و میانه در دانشگاه کائوناس در لیتوانی شد. در سال ۱۹۳۸ پس از سالها مطالعه در ادیان، و در نتیجهی آشنایی با آثار رنه گنون، شیفتهی اسلام شد و به این دین درآمد. در سال ۱۹۴۰ به مصر رفت و در دانشگاه قاهره به تدریس شکسپیر پرداخت. پس از دوازده سال اقامت در مصر، در ۱۹۵۲ به انگلستان بازگشت و از دانشگاه لندن در رشتهی زبان عربی درجهی دکتری گرفت. از ۱۹۵۵ مسئول نسخ خطی و نیز کتابهای چاپی شرق در موزهی بریتانیا (بریتیش میوزیم) شد.
دسترسی او به آن گنجینهی عظیم، ثمری هم داشت: کتاب «زندگینامهی محمد، بر اساس کهنترین منابع» (۱۹۳۸). این کتاب،با شهرتی فراوان به سراسر جهان راه یافت (ترجمهی فارسی این کتاب، بهزودی توسط نشر سهروردی چاپ خواهد شد). کتابهای دیگر ِ مارتین لینگز عبارتند از:
ــ کتاب یقین
ــ عارفی قدیس در قرن بیستم (ترجمهی فارسی: عارفی از الجزایر ـ نصرالله پورجوادی ـ مرکز ایرانی مطالعهی فرهنگها ـ ۱۳۶۰)
ــ عرفان اسلامی چیست (ترجمهی فارسی: همین عنوان ـ فروزان راسخی ـ نشر سهروردی ـ ۱۳۷۸)
ــ باورهای کهن و خرافههای نوین (ترجمهی [بسیار بد] فارسی: همین عنوان ـ کامبیز گوتن ـ حکمت ـ ۱۳۷۶)
ــ عناصر و نشانهها (مجموعهی اشعار در دو جلد)
ــ هنر خط و تذهیب قرآنی (ترجمهی فارسی ـ خط و تذهیب قرآنی ـ مهرداد قیومی بیدهندی ـ گروس ـ ۱۳۷۷)
ــ ساعت یازدهم (مصطفی ملکیان این کتاب را ترجمه اما هنوز منتشر نکرده است)
ــ شکسپیر در پرتو هنر مقدس (بررسی ده اثر شکسپیر با نگرشی عرفانی) (ترجمهی فارسی: همین عنوان ـ سودابه فضایلی ـ نقره ـ ۱۳۶۵)
ــ راز شکسپیر (ویرایش سوم کتاب شکسپیر در پرتو هنر مقدس) (ترجمهی فارسی: همین عنوان ـ سودابه فضایلی ـ قطره ـ 1382)
مارتین لینگز یکبار در سال ۱۳۷۴ به تهران سفر کرد.
اين مقاله خسرو ناقد درباره نظرات سيد حسين نصر هم خواندن داره. جالب اينه که تاريخ انتشار مقاله سال 1372 هستش! يعنی سيزده سال پيش. اونهم در ايران. شايد که از کارهای اول در مورد دکتر نصر باشه. نميدونم. اين هم لينکش
پاسخحذفhttp://naghed.net/Naghd_ha/motefakkerane_mosalman.htm
سلام
پاسخحذفاستفاده كرديم . سنت گرايان در ايران بيش از آنچه تاكنون به آنها توجه شده است نيازمند توجه اند.