دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۴

جامعه‌شناسی ذهن

دیروز یکی از دوستان لطف‌کرد و یک سری از کتاب‌هایی که در دانشگاه شریف، در رشته‌ی هوش‌مصنوعی تدریس‌می‌شود، را به دستم رساند. در بین این‌ها یکی خیلی توجه‌ام را جلب کرد. "جامعه‌ی ذهن"، نوشته‌ی "مروین مینسکی".
مروین مینسکی، تا کنون چند کتاب دیگر نیز در زمینه‌ی "هوش مصنوعی" ارائه‌کرده‌است. "محاسبات: ماشین‌های محدود و نامحدود"، "پردازش معنایی اطلاعات"، "رباتیک" و "شبکه‌های عصبی پرسپترون".

کتاب ساختار جالبی دارد. هر صفحه‌ی آن به یکی از موضوعاتی که پیرامون ذهن مطرح‌شده، می‌پردازد و توضیحی مختصر در مورد، نتایج بررسی رفتار ذهن در هر یک از این موضوعات، ارائه‌می‌دهد. "خویشتن"، "روح"، "آگاهی"، "احساسات"، "آموختن"، "تعقل"، "متن و ابهام" و بسیاری موارد دیگر موضوعات صفحات این کتاب هستند. کتاب در مجموع به دنبال آن است که رفتار ذهن را، از دید درون‌ساختاری، در حالات مختلف بررسی‌کند. به قول خودش، در یک جمله‌ی ساده، "می‌خواهد نشان دهد که ذهن چگونه کار می‌کند."
مدت‌ها بود دنبال همچین کتابی می‌گشتم. می‌دانید؟ یک‌سری فرضیات (البته به عبارت بهتر خزعبلات) در ذهنم شکل‌گرفته، در ارتباط با "حالات ذهن در هنگام تجربه‌ی دینی". و انگار من محکوم‌ام که این فرضیات را به یک سروسامانی برسانم. به‌گمان‌ام این کتاب شروع خوبی برای مطالعه در زمینه‌ی فرضیه‌ام باشد و همچنین، راهنمای خوبی برای یافتن کتاب‌های مفصل‌تر و جزیی‌تر. خدا را چه دیدید، شاید از میان همین "ذهنیات الکی‌پلکی‌ام"، یک تئوری‌ی شُسته‌رُفته در ارتباط با این موضوع به‌وجودآمد. به‌هرحال، به قول پروفسور گراس، مهم طرح پرسش بنیادی است. باقی تحقیق خود‌به‌خود پیش‌می‌رود.
امّا چرا نویسنده این عنوان را برای کتاب خود برگزیده‌است؟
نویسنده خود در ابتدای کتاب توضیح‌می‌دهد که سبب این نام‌گذاری ِ به‌ظاهر عجیب‌وغریب چیست.
"این کتاب سعی‌دارد به این سؤال پاسخ‌دهد که، "چگونه هوش از میان بی‌هوشی برمی‌آید؟" و برای پاسخ به این سؤال؛ ما نشان‌خواهیم‌داد که فکر را می‌توان از اجزاء کوچکی ساخت، که هیچ‌یک، به‌خودی‌خود متفکر نیستند. من این شاکله را "جامعه‌ی ذهن" می‌نامم، از آنجا که هر ذهن از فرآیندهای کوچکتر فراوانی ساخته‌وپرداخته‌شده‌است. این‌ها را agent می‌نامیم. هر agent ‌، به‌تنهایی، می‌تواند عملی ساده انجام‌دهد که هیچ نیازی به تفکر و اندیشه ندارد. تنها آن‌گاه که این agentها در یک مجموعه به یکدیگر پیوند بخورند، به هوش واقعی و تفکر منجر خواهند‌شد."
به‌هرحال بررسی ساختاری ذهن و کارکرد آن به گمان من یکی از راه‌های موجود برای تحلیل مسائلی است که، مستقیم یا غیرمستقیم، به ذهن مربوط می‌شوند. و از آنجا که در این بررسی ما با یک اجتماع مواجه‌ایم، به بررسی جامعه‌شناسانه نیازمندیم و به قول کتاب باید "جامعه‌ی ذهن" را تحلیل کنیم.

از آن‌جا که کتاب‌های دوره‌ی ارشد در ایران، معمولا فتوکپی کتاب‌های لاتین هستند، مشخصات کتاب‌شناختی این کتاب، در فتوکپی‌ آن موجودنیست و به همین دلیل سال انتشار آن‌را نمی‌دانم.
The Society Of Mind, Marvin Minsky, Illustrations by Juliana Lee, Published by Simon & Schuster

پی‌نوشت:
1) به نظرم این نکته لازم به یادآوری است که منظور من از جامعه‌شناسی در این یادداشت، با آن جامعه‌شناسی معروف کاملا متفاوت‌است. در این یادداشت من جامعه‌شناسی را در معنای متقابل با ذهنیت تک‌گرایانه‌ای که در بررسی حالات و رفتار ذهن وجود دارد، مطرح‌کرده‌ام. وقتی یادداشت را می‌نوشتم، فکرمی‌کردم قرائن متن این نکته را نشان‌می‌دهد، ولی می‌ترسم عکس این اتفاق بیفتد و معنای معمول جامعه‌شناسی درک کلی از این متن را نیز به‌انحراف بکشد.
2) نویسنده‌ی این کتاب در قسمت تشکرنامه‌ی آن، تقریبا شرح‌حالی از خود نوشته. جالب است که او در زندگی‌اش در هریک از دانشگاه‌های مشهور امریکا –مثل هاروارد، استنفورد، پرینستون، MIT- چندسالی را گذرانده و با افراد بزرگی مثل وان‌نیومن، جان نش و مک‌کارتی ارتباط و همکاری داشته‌است. من نتیجه می‌گیرم که احتمالا آدم مشهوری باید باشد. شما چی فکر می‌کنید؟

۲ نظر: