سه‌شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۵

مطمئن نیستم

پارسال، همین روزها بود که "خوش‌چهره" به اصفهان آمده بود. یادم می‌آید چیزی هم درباره‌ی آنچه گفت نوشته بودم و در کنار سخنان او، به سخنان دو تا از اساتید دانشکده‌ی اقتصاد اینجا، که در کنار او به بحث و تبادل نظر پرداختند، اشاره کرده بودم: "ادیب" و "دلالی‌اصفهانی".
در این میان، حرف‌های آن روز دلالی‌اصفهانی برای من غریب می‌نمود. من هرگز نظریه‌پردازی ندیده بودم که شکل و طمطراق گفتارش دانشورانه باشد و در عین حال، گفتار رایج روشنفکران اقتصادی را نپذیرد. او حتا با بدیهیاتی که ما، به عنوان عوام‌الناسِ دور از علم اقتصاد، آن‌ها را پذیرفته ایم، مخالفت می‌کرد.
یکی از چیزهایی که دلالی با آن مخالفت کرد، رویه‌ی کنترل جمعیت بود. او آشکارا با کنترل جمعیت مخالفت کرد و نظرات مالتوس، که از نظر او منفی‌گرا هستند، را جزو نظریه‌های مغلوب اقتصادی دانست. او می‌گفت که اغلب نظریات اقتصادی نسبت به جمعیت مثبت‌گرا هستند و موافق افزایش نرخ جمعیت.
من که از اساس با این علم و حدود و ثغورش بیگانه‌ام و درست نمی‌توانستم و نمی‌توانم بفهمم که منظور او چه بود. ولی برای‌ام جالب بود که او به عنوان یک دکترای اقتصاد، با کاهش نرخ رشد جمعیت مخالفت می‌کرد. برای‌ام جالب بود که او، با کراوات و بدون ریش، رویه‌ی دولت جدید را در تشویق ازدواج، تقبیح فساد اداری و تلاش برای کاهش نرخ بهره، قابل تقدیر می‌دانست.

سخنان این چند روز رئیس‌جمهور، درباره‌ی جمعیت و زنان و...، که در مورد آن‌ها زیاد شنیده‌ایم و خوانده‌ایم، در ادامه‌ی سخنان آشفته و بی‌نظم‌وسیاق او و همکارانش، تنها می‌تواند عامل افزایش بی‌نظمی و آشفتگی جامعه و ازهم‌پاشیدگی بیش‌تر آن باشد.
اما خواستم بگویم که بعضی اوقات، نظریاتی به دلیل ضعف نظریه‌پردازان و یا گویندگان‌شان مورد تقبیح و عدم پذیرش قرار می‌گیرند. گاهی هم دلایل مناسبی برای یک نظر ذکر نمی‌شود. با این حال همه‌ی این‌ها دلیل نمی‌شود، که بی‌چون و چرا نظریه‌ی مخالف پذیرفته شود و آن نظر مردود انگاشته شود.
در مورد "عدم کنترل شدید جمعیت" نیز، به نظر من می‌رسد که خیلی‌های ما بیش از آنکه مخالفت خود با آن را بر پایه‌ی دلایلی استوار و دقیق نهاده باشیم، به گونه‌ای این امر را بدیهی می‌پنداریم و یا به‌خاطر مخالفت با دین قدیمی‌مان، و در راستای عدم پذیرشِ دیگر جنبه‌های نادرستش، این یکی را هم نادرست می‌پنداریم.
من هنوز نتوانسته‌ام در میان این سیل مخالفت، به این سؤال که: "چرا نمی‌توانیم کیفیت جمعیت را در عین عدم کاهش نرخ رشد آن متعادل نگه‌داریم یا فزونی ببخشیم؟ آیا لزوماً کیفیت‌بخشی به جمعیت با جلوگیری از رشد کمّیِ آن مترادف است؟" پاسخی قابل پذیرش بیابم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر