اهمیّت تصوّر عمومی از یک نقش
هنگامیکه نقشی را میپذیریم، در تصوّری از آن نقش فرو میرویم، که پیش از آن از این چنین نقشی میپنداشتهایم. و این تصّور ما را جماعتی رقم زده اند که جلوه ها و انتظارات این نقش را ساختهاند و یا با آنها سروکار دارند.
ما در ایفای نقش خویش در قالبی فرو میرویم که جامعهی ما آن قالب را در ذهن ما از نقش مورد نظر ساختهاست. زمانی میگوییم از عهدهی ایفای نقش برآمدهایم، که انتظارات کلّی از نقش را برآورده و چارچوب اصلی آن را مراعات نمودهباشیم.
فرا رفتن از تصوّرات نقشهای قدیمی و بازآفرینی القائی جدید از یک نقش مستلزم صرف هزینهای گزاف است و تنها به صرف عدول شخصی یا جمعی از چارچوب قدیمی نقش میّسر نخواهد شد. نخستین لازمهی این امر، توانایی در شکلدادن تصوّری نو از یک نقش و فراهم نمودن آمادگی ذهنی جامعه یا حداقل گروههای خاصّی از آن (که در تقابل مستقیم با ان نقش هستند)، برای پذیرش برداشت نوین از آن نقش، میباشد.
به گمان من مهمترین و اصلیترین نیاز آموزشی در دانشگاههای ما در وهلهی نخست، تغییردادن تصوّر سنّتی از نقش استاد/دانشجو و نظام آموزشی مبتنی بر آن است.
در سالهای دانشجویی من یکی از مهمترین عوامل بروز اختلافات و درگیریها در بین اساتید و یا با دانشجویان را میشد در همین تلاطمی، که با توجّه به مواجههی آنها با دنیای امروزین و تغییر نگرششان (اعم از استاد و دانشجو) از کارکرد و چارچوب نقشی که برعهدهی خود میدیدند، جست.
خصوصا در عرصهی کامپیوتر که اساتید عمدتا جوان این بخش، هرگز شیوههای قدیمی آموزش را نمیتوانستند بپذیرند و دانشجویان نیز به دلیل بهرهمندی از اینترنت از طرفی خواستار برخورداری از جدیدترین دستاوردهای آموزشی بودند و از طرفی به دلیل پشتوانهی فکری دبیرستانی تصوّری قدیمی از شیوههای آموزش داشتند، جدالهای سختی را در تعیین ماهیت و چگونگی امر آموزش برمیانگیخت.
فرارفتن بیمحابای برخی از اساتید از نقش سنّتی "استاد ناصح و حاکم" و همچنین برخی دانشجویان از نقش قدیمی "دانشپذیر"، پیش از آنکه از طرف بالادستیها و دیگر اساتید مورد توبیخ قرار گیرد، با چالش ذهنی عمیق از جانب خود آنها مواجه میشد. در نهایت اینچنین رویکردهایی گهگاه، نهتنها به بهبودی آموزش نمیانجامید، بلکه اعتراضات گستردهای را که خواهان بازگشت به شیوه ی سنّتی تدریس بودند، موجب میشد.
برخلاف خطرات مهیبی که گذر از رویکرد سنّتی به تقابل استاد/دانشجو و فرارفتن از آن، برای اشخاص فرارونده دربردارد، رویکرد سنّتی با اطمینان و آسودگی شخصی، حمایت دیگران و ریسک پایین همراه است.
تحکّم پدرسالارانه، با توّجه به نفوذ آن در ساخت قدیمی اذهان و تناسب با محیط، نهتنها از جانب اساتید مورد تقویت قرار میگیرد، که از طرف دانشجویان نیز به استاد تحمیلمیشود.
حتا خود ما که عمیقا خواستار تغییر و بلکه تحوّل در ساختار آموزشی استاد/دانشجو هستیم، در عدول از ساختار سنّتی نقشها، نخستین معترضین خواهیمبود و نخستین اعتراضات را بر وجدان خویش عرضهخواهیمنمود.
در کنار اینها حتا بهفرض بروز تحوّلخواهی همهگیر و بازتعریف نقشهای آموزشی، به دلیل ناسازگاری این رویکرد جدید با پیشینهی آموزشی افراد باید منتظر پدیدآمدن سوء استفادههای فراوان دانشجویان ، اساتید دیگر ، ساختار تصمیم گیرنده بر دانشگاه از رویکردهای جدید باشیم. آنچنان که تجربهی آن را در این چندسال، در موارد ریزودرشت، فراوان دیدهام.
دنیای امروزین و آگاهیجویی جدید
در دنیای امروزی دیگر آگاهی داشتن بر یک مطلب تنها نیازمند عمیق شدن روی آن نیست. آگاهیهای سطحی فراوانی نیز در کنار همهی آگاهیهای عمیق ما مورد نیاز هستند.
گستردگی دسترسی به تحقیقات، ایجاد شدن شاخههای گوناگون در مباحث جزئی یک علم و نیاز به بررسی همهجانبه و برخوردار از تمامی بررسیهای گذشته در یک تحقیق، روشهای بررسی مسائل را بسیار متفاوت از گذشته کرده است. لوازم لازم برای تحقیق نیز در دنیای امروز، تفاوت عظیمی با آنچه در گذشته پنداشتهمیشد، دارد.
گذشته از این اصولا زندگی در دنیای امروز و شیوهی برخورداری از اخبار و مسائل جدید؛ راهی باقی نگذاشتهاست، جز آنکه شیوهای جدید در امر اندیشهورزی پیگرفتهشود.
در چنین دنیایی، دانستن مسائل ریز و درشت بسیاری برای قدمگذاشتن در راه تحلیل یک مسئله، نخستین پیشنیازها هستند.
به قول یکی از نویسندگان عرصه ی نرم افزار، پیش از هر چیز باید اطلاعات فراوانی، به عمق یک اینچ و به سطح یک هکتار، از درون بحثی که قصد داریم بدان بپردازیم، بیرون بکشیم.
در جهان مدرن برخلاف تصوّری که قالب ما از مفهوم تقلید داریم، تقلید نهتنها امری نکوهیده نیست، بلکه تقلیدی که بر آگاهی استوار گردد، کلید درک دانش و بروز خلّاقیتهای جدید است. اساسا یکی از مهمترین دغدغه های انسان معاصر سود جستن از یافته های دیگران در ساختن اندیشه ی خویشتن است. بهرهمندی از آنچه پیش از این توسط دیگران انجامپذیرفتهاست، نهتنها امری مذموم به شمار نمیآید و مخالف خلاقیّتپروری قلمداد نمیشود، بلکه گام مهمی در جهت بروز دادن خلاقیّتها محسوب میگردد و بدین لحاظ است که قیمتیترین محصول دنیای امروز همین اینترنت است.
درهمین زمینه:
مسأله از سعیدحناییکاشانی
آموزشی که در آن مسألهای حل نمیشود از مهدیجامی
خب آقا محسن!
پاسخحذفخوشگل شده اینجا حسابی.
شاد باشی
سلام. «خلق را تقلیدشان خلاق کرد، که چه نعمت هاست در تقلید مرد»ـ
پاسخحذفتا آنجا که به تحقیق مربوط می شود بدیهی است که هر پژوهشگری اول دانش موجود بشر را مرور کند
پاسخحذف(literature review)
ولی انتظاراز پژوهش او این است که خود چیزی نوئی به آن اضافه کند
(original contribution)
در مورد استفاده از تکنولوژی هم که معلوم است نباید چرخ را دوباره اختراع کرد
حالا این کلمه تقلید برای من ایجا جای ابهام دارد.
کوروش جان!
پاسخحذفمن همیشه نفس کشیدن در این وبلاگ را مرهون شما بودهام و خواهمبود.
سپاس بیپایان دوست بزرگوارم.
مانی عزیز!
پاسخحذفچه شعر زیبایی است این شعری که نگاشتهاید.
از بذل توجهتان ممنونم.
آرش عزیز!
سخنان شما کاملا درست است. خود من هم متوجه این بودم که ممکن است لفظ تقلید ابهاماتی را در ذهن خواننده ایجاد کند. اما منظور من ان بود که بیهوده مبارزه کردن با تقلید و گفتن اینکه تقلید یک افت بزرگ است حرف بیمنطقی است و مبنایی درست و عقلی ندارد.
امیدوارم فرصت پیدا کنم و کمی بیشتر در این مورد فردا توضیحدهم.