وقتی گذشته را مرور میکنم، خیلی وقتها به وقایعی برمیخورم که آن روزها برای من از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودهاند و تعیین کننده و اساسی به حساب میآمدهاند، اما الان میبینم که آن شرایط ویژهای را که من برایشان محسوب میکردهام، اصلاً در کار نبوده است.
اضطراب فراوانی که در هنگام فکر کردن به آنها وجودم را فرا میگرفت، میتوانست اصلاً نباشد. چون آنها اصلاً اهمیتی را که من برایشان تصور میکردم نداشتند. جریان زندگی میگذرد و بسیاری مواقع شرایط به دلخواه آدم پیش نمیرود.
زیاد نباید نگران نتیجهی کار بود. بیشتر باید نگران تلاشی که میکنی باشی. چون آن تلاش است که تو را میسازد، نه آن نتیجه.
این را هم از انجیل عیسا به خاطر آوردم.
چیزی شبیه این گفته بود عیسا که تلاش خود را انجام دهید، اما نتیجه را به خداوند واگذار کنید.
افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر