2) به قول فردوسیپور، خداحافظ برانکو. چند سالی است که برانکو خوب برای ایران نتیجه میگیرد، اما محافظهکاری برانکو، همیشه اعصاب آدم را داغون میکند. برانکو باید بعد از جام جهانی میرفت. ای کاش کاری میکرد که این رفتن با خاطرهای خوش همراه باشد.
3) اصولاً همهچیزمان به همهچیزمان میآید. برانکو هم مربیای است، که گاهی چنان عمل میکند، که هوشیارترین مربیها هم نمیتوانند؛ و گاهی هم...
4) جالب است، که در این جام، که پرامیدترین حضور ما بود، بدترین نتایج را گرفتیم.

5) از همین امشب موج انتقادها، که پس از بازی مکزیک تا حدودی شروع شده، شدت خواهد گرفت. معمول همهی تیمهای دنیاست و نباید زیاد سخت گرفت. اما تیم خوب وقتی ساخته میشود، که پس از بُردهای تیم، که معمولاً نقدکنندهها برگ برندهای در دست ندارند (و این مربی است که بُرد را میتواند، به مثابهی ماسکی در برابر انتقادها در مقابل صورت خود بگیرد) به آسانی بتوانند تیم را نقد کنند و جرئت به چالش کشیدن آرای مربی برنده را داشته باشند.
6) ناآمادگی بدنی بازیکنان بسیار توی ذُق میزد. احتمالاً مفسرین و منتقدین در چند روز آینده بسیار به این مطلب خواهند پرداخت.
7) شاید بتوانیم به همراه پرتقال، آنگولا را به جای مکزیک راهی مرحلهی دوم کنیم و لااقل خیال آرژانتین را راحت کنیم که به گربهسیاهش برخورد نکند. البته امدوارم اینطور نشود و لااقل یک یا سه امتیاز بگیریم و آبرومندانه جام را ترک کنیم. البته ترک آبرومندانه و بیآبرو چندان فرقی نمیکند.
8) وقتی ایران در جام حضور نداشته باشد، میتوانید به اسانی طرفدار یک تیم بزرگ بشوید و هم بازیهای آن تیم را امیدوارانهتر دنبال کنید و هم اعصاب راحتتری داشته باشید. این هم یک حُسن حذف ایران است و آرامشی که در ادامهی بازیها، بدون احساس تعلق وطنی، در طرفداری از تیم محبوب میتوانید داشته باشید.
9) دقت کردهاید که در این جام تا کنون تقریباً هیچ شگفتی خاصی نداشتهایم. نتایج این جام تاکنون بیشتر تابع واقعیتهای تیمها بوده است و این شاید مقدمهای باشد، برای دورانی جدید که در آن باز هم تیمهای بزرگ از تیمهای متوسط فاصله میگیرند.
10) در مورد این سرودهایی که برای جام جهانی خواندهاند، حرف و حدیث فراوان زده شده است. اما یک تحلیل خوب در این مورد را، نشانه از دکتر سجودی نقل کرده که بسیار خواندنی است. واقعیت این است که در این دوسه ماه اخیر، دولتمردان ما که تا پیش از این کمتر به ناسیونالیسم اهمیت میدادند و اساساً در صدد گسترش روح ملی نبودند، فراوان روی آن تمرکز کردهاند. در آن شبهای کیک زرد، سرودهای فراوانی دربارهی وطن پخش میشد و پس از آن و در این مسابقات نیز. شاید سعی فراوانی در کار بوده و هست که در این موج وطندوستی، بسیار چیزها را پنهان سازند.