بعضی وقتها فکرهایی به سرم میزند دربارهی ریشههای کلمات. مینشینم و فکر میکنم این کلمه از چه ریشهای میتوانسته است باشد. البته صحیحاش این است که آدم برود ریشهیابیهای اصولی کلمات را بخواند و ببیند واقع امر چه بودهاست. ولی عجالتاً در مورد کلمات نوروز این چیزهایی را که به فکر خودم رسیده مینویسم.
به گمانام کلمهی «فروردین» ریشهاش باید این بودهباشد: «فره آورد این»
و کلمهی «بهار» هم ممکن است «بَه آر» بوده باشد.
اگر اصلاش هم این گونه نباشد برای من همین معنی را میدهد. ایمان دارم که «فره ایزدی این روز نو را فرا آورده است.» و ایمان دارم بهار فصل بَه آوردن است. بَه آرید که بهار است.
به رسم این که مثلاً من در تلاشام برای معنویتر شدن و مثلاً تمام تکاپوی من باید بر این امر استوار باشد. (که البته نبوده و نیست.) یک آرزوی معنوی برای نوروز شما و خودم البته میکنم. سال نومان شادمانهتر، پرامیدتر و آرامشمندتر از همهی سالهای پیشینمان باشد.
و در یک کلام رضایت باطنیمان فزونتر باد.
خب؛ من هم بهتر است بروم خودم را از این تکثر قیافهای (به سبک اکبر گنجی) در بیاورم و برای تحویل سال آماده شوم.
خوشباشید. نوروز به کامتان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر