Congratulations Ratatouille
سهشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۶
Ratatouille
Not everyone can become a great artist, but a great artist can come from anywhere
Congratulations Ratatouille
Congratulations Ratatouille
دوشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۶
بررسیهایی ابتدایی دربارهی شرایط انتخابات مجلس هشتم
فردا نتایج اولیهی بررسی صلاحیتها اعلام خواهد شد و مرحله تعیینکننده و سرنوشتساز انتخابات مجلس هشتم، بالاخره آغاز میشود. شاید تلاش برای فهم اینکه چه خواهد شد و نتایج این بررسیها به چه صورت خواهد بود، به دو سبب: یکی مهلت کمی که به مشخص شدنِ قطعیِ این نتایج مانده است و دیگری به سبب متغیرهای فراوانی که در آن تأثیرگذارند و شرایط هر دورهی آن را به گونهای متفاوت با دورههای پیشین میسازند، بیهوده و غیرعملی به حساب آید، اما به هر حال میتواند دو اثر نیکو برای ما داشته باشد. نخست آنکه، به هر جهت، همیشه تخمینزدن اوضاع بهتر از حرکتِ تصادفی است و در عین حال، در شرایط یکسان، همواره پیشبینی مطلوبتر از تخمین است [1] و این تخمین اگر چه در این شرایط دیرهنگام است، اما میتواند نشانی باشد، برحذردارنده از غافلگیری و فراهمکنندهی زمینهای برای تصمیمگیریهای آینده. و دوم آنکه نشان خواهد داد، برآوردهای ما تا چه حد با آنچه در اندیشههای مراکز تصمیمگیری میگذرد، همخوان و همسان است و تا چه حد از واقعیت آنها فاصله دارد.
نکتهای که پیش از همه در این بررسی باید به آن توجه کرد، این است که، انتخابات مجلس، اگر چه هرگز نمیتواند اثرگذاری و قوت انتخابات ریاست جمهوری را داشته باشد و همپای آن در تحقق ارادهی ملی در حاکمیت باشد، و تبعاً از دامنهی تغییرات گستردهای همسان انتخابات ریاستجمهوری برخوردار نیست، اما از آنجا که به هر صورت نشاندهندهی ارادهی جامعهی ملی است، میتواند تغییراتی غیرمستقیم، اما باثبات را در کل حاکمیت و اندیشهی مبنای ادارهی آن بهوجود آورد.
در این بررسی میکوشم با تکیه بر برخی آمارهای ابتدایی، عمدهترین متغیرهایی، که میتوانند بر تعیین روندی که در ادامهی این دوره از انتخابات با آن مواجه خواهیم شد، مؤثر باشند، را به صورت اجمالی و برحسب دادههای موجود، مورد مطالعه قرار دهم.
نمودار شمارهی 1، که از اطلاعات ارائه شده در سایت وزارت کشور [2] ترتیب داده شده است، نشانگر درصد مشارکت مردمی کل ایران و مقایسهی آن با استان زیستگاه من میباشد. در نگاه اول به این نمودار، شاید به نظر برسد، روند مشارکت عمومی به شکلی گسترده در حال کاهش است و با اینکه تحولی خاص در بین دورهی چهار و پنج باعث افزایش مشارکت گردیده، اما روند نزولیای که از دور دوم آغازیده است، با شیبی زیاد در حال پیشروی است. شاید نتیجه گیری این باشد، که بنابراین مسئولان نظام باید به شدت در تکاپوی مشوعیتبخشی به انتخابات با حضور گسترده در ان باشند و لذا نیاز آنها به انسداد روند کاهش مشارکت آنها را بر آن میدارد که از هر طریق ممکن (مثلا با تأیید صلاحیت نامزدهایی که میتوانند در کشاندن دستههایی که امکان بریدن انها از انتخابات وجود دارد) به این مهم دست یابند. خصوصاً که ماهیت استراتژیک تأییدصلاحیتها در این سالها بیش از پیش آشکار گردیده و نهادهای مربوطه چه در حالت تأیید و چه در حالت رد صلاحیت به آسانی میتوانند دلایلی مفصل برای تصمیم خود برشمارند.
نمودار مسائلی را نیز دربارهی استان زیستگاه من (اصفهان) نشان میدهد. مشارکت عمومی تا سال 68 بیش از میانگین سراسری و پس از آن با اختلافی چنددرصدی کمتر از میانگین سراسری است. شاید این موضوع ما را به این نتیجهگیری وادارد که بنابراین از نظر مسئولین در این استان تأییدصلاحیتها باید سبکتر از جایگاههای دیگر عمل کند تا مشارکت عمومیِ این استان را به میانگین نزدیکتر سازد.

در نمودار شمارهی 2، درصد مشارکت عمومی در انتخاباتهای مجلس خبرگان را به نمودار قبلی افزودهایم। این نتایج ما را به تحلیل دقیقتری از اوضاع رهنمون میکند। مشارکتهای استان اصفهان پس از سال 68، و با شروع دور جدید تحولات جمهوری اسلامی، همواره چند درصد، کمتر از مشارکت عمومی بوده است. نکتهی دیگری که دربارهی این نمودار میتوان اشاره کرد، روند ثباتی است که در سالهای اخیر در میزان مشارکتها پدید آمده و آن را از افراط و تفریطهای اولیه (در سالهای 61و 69) به سوی یک مسیر اعتدالی کشانده است.


نکتهای که پیش از همه در این بررسی باید به آن توجه کرد، این است که، انتخابات مجلس، اگر چه هرگز نمیتواند اثرگذاری و قوت انتخابات ریاست جمهوری را داشته باشد و همپای آن در تحقق ارادهی ملی در حاکمیت باشد، و تبعاً از دامنهی تغییرات گستردهای همسان انتخابات ریاستجمهوری برخوردار نیست، اما از آنجا که به هر صورت نشاندهندهی ارادهی جامعهی ملی است، میتواند تغییراتی غیرمستقیم، اما باثبات را در کل حاکمیت و اندیشهی مبنای ادارهی آن بهوجود آورد.
در این بررسی میکوشم با تکیه بر برخی آمارهای ابتدایی، عمدهترین متغیرهایی، که میتوانند بر تعیین روندی که در ادامهی این دوره از انتخابات با آن مواجه خواهیم شد، مؤثر باشند، را به صورت اجمالی و برحسب دادههای موجود، مورد مطالعه قرار دهم.
نمودار شمارهی 1، که از اطلاعات ارائه شده در سایت وزارت کشور [2] ترتیب داده شده است، نشانگر درصد مشارکت مردمی کل ایران و مقایسهی آن با استان زیستگاه من میباشد. در نگاه اول به این نمودار، شاید به نظر برسد، روند مشارکت عمومی به شکلی گسترده در حال کاهش است و با اینکه تحولی خاص در بین دورهی چهار و پنج باعث افزایش مشارکت گردیده، اما روند نزولیای که از دور دوم آغازیده است، با شیبی زیاد در حال پیشروی است. شاید نتیجه گیری این باشد، که بنابراین مسئولان نظام باید به شدت در تکاپوی مشوعیتبخشی به انتخابات با حضور گسترده در ان باشند و لذا نیاز آنها به انسداد روند کاهش مشارکت آنها را بر آن میدارد که از هر طریق ممکن (مثلا با تأیید صلاحیت نامزدهایی که میتوانند در کشاندن دستههایی که امکان بریدن انها از انتخابات وجود دارد) به این مهم دست یابند. خصوصاً که ماهیت استراتژیک تأییدصلاحیتها در این سالها بیش از پیش آشکار گردیده و نهادهای مربوطه چه در حالت تأیید و چه در حالت رد صلاحیت به آسانی میتوانند دلایلی مفصل برای تصمیم خود برشمارند.
نمودار مسائلی را نیز دربارهی استان زیستگاه من (اصفهان) نشان میدهد. مشارکت عمومی تا سال 68 بیش از میانگین سراسری و پس از آن با اختلافی چنددرصدی کمتر از میانگین سراسری است. شاید این موضوع ما را به این نتیجهگیری وادارد که بنابراین از نظر مسئولین در این استان تأییدصلاحیتها باید سبکتر از جایگاههای دیگر عمل کند تا مشارکت عمومیِ این استان را به میانگین نزدیکتر سازد.
در نمودار شمارهی 2، درصد مشارکت عمومی در انتخاباتهای مجلس خبرگان را به نمودار قبلی افزودهایم। این نتایج ما را به تحلیل دقیقتری از اوضاع رهنمون میکند। مشارکتهای استان اصفهان پس از سال 68، و با شروع دور جدید تحولات جمهوری اسلامی، همواره چند درصد، کمتر از مشارکت عمومی بوده است. نکتهی دیگری که دربارهی این نمودار میتوان اشاره کرد، روند ثباتی است که در سالهای اخیر در میزان مشارکتها پدید آمده و آن را از افراط و تفریطهای اولیه (در سالهای 61و 69) به سوی یک مسیر اعتدالی کشانده است.
هنگامی که درصد مشارکت دیگر انتخاباتها را به این نمودار اضافه کنیم، این امر آشکارتر میشود و روند آن به شکل واضحتری برای ما مشخص میگردد. بر خلاف سالهای اولیه که از افت و خیزهای فراوانی در درصد مشارکت برخوردار بوده است، در سالهای اخیر (حدود ده سال اخیر) تقریباً در همهی سالها میزان مشارکت چیزی بین 50 تا 65 درصد بوده است که برای مسئولان نظام مطلوبترین حالت به شمار میآید. در این مورد من نتوانستهام درصد مشارکت استانی را در همهی سالها فراهم نمایم و بدین خاطر، نمیتوان تحلیل دقیقتری از رابطهی مشارکت استانی با مشارکت کشوری در همهی انتخاباتها ترتیب داد، اما به واسطهی برخی حدس و گمانها و برخی اطلاعات ذهنی و محلی، به هر جهت میتوان حدسهای دربارهی روندِ پیشِ رو ارائه نمود.
این امر که نظام حاکم در ایران کنونی با حاکمیت یک بخش (یا به عبارت صریحتر یک جناح) از جامعه سازگاری بیشتری نشان میدهد و بر اصول ملتزمهی آنها توافق بیشتری دارد، شاید بر کسی پوشیده نباشد। بنابراین نمیتوان امیدوار بود که در صورت وجود راهی برای حفظ وضعیت موجود، ثباتخواهان بیمحابا تنها به بیشینگی یک متغیر (یعنی میزان مشارکت عمومی) بیندیشند।
این امر که نظام حاکم در ایران کنونی با حاکمیت یک بخش (یا به عبارت صریحتر یک جناح) از جامعه سازگاری بیشتری نشان میدهد و بر اصول ملتزمهی آنها توافق بیشتری دارد، شاید بر کسی پوشیده نباشد। بنابراین نمیتوان امیدوار بود که در صورت وجود راهی برای حفظ وضعیت موجود، ثباتخواهان بیمحابا تنها به بیشینگی یک متغیر (یعنی میزان مشارکت عمومی) بیندیشند।
جدول 1 نشاندهندهی برخی از اطلاعاتی است که از نمودار بالا میتوان آنها را بیرون کشید، یا به مدد برخی تخمینها به آنها دست یافت। همانگونه که از این جدول میتوان دریافت، تقریباً در بیشتر انتخاباتی که برگزار گردیده تأیید صلاحیت گسترده، به حدود 10 ٪ مشارکت میانگین بیشتر انجامیده، اما همین افزونی مشارکت موجب تغییر روند کلی انتخابات و تغییر آن به نفع بخشی دیگر گردیده است. در صورتی که مشارکت مطلوب بیش از 50٪ در بیشتر انتخاباتهای با رد صلاحیت گسترده نیز تحقق یافته است. علاوه بر این مشارکت در زمینهی انتخابات مجلس به جز در بعضی نقاط خاشیهای و چند مرکز، به دلیل شرایط قومی حاکم بر اوضاع، چندان از ردصلاحیتها تأثیر نپذیرفته و در هر دو شرایط تأیید گسترده و رد گسترده از شرایط تقریباً یکسانی برخوردار بوده است.
[1] مهندسی قابلیت اطمینان نرمافزار، موسی، ترجمه نشده.
[2] http://moi.ir/
[2] http://moi.ir/
پنجشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۶
حول و قوهی الهی بر حضور تأثیرگذار ما قرار گرفته است
در این چند مدتی که از حضور انورتان غایب بودهایم، تغییرات گستردهای در حال و هوای درونی حاصل گردیده است و همچنین در اتمسفر برونی، که به مدد نوشتن قصد داریم، آنها را واکاوی کنیم، بلکه لااقل خودمان بفهمیم چه خبر است. کار، کار قربتاً الی الله است و بحمدالله هیچ امید و آرزویی از جیفههای پست دنیوی را دنبال نمیکنیم؛ عامه اگر متمایل بودند خواهند خواند و گر نه، نه؛ کما حال و قول الاصحاب الاولین من البلاغیون.
اما از تغییرات عمده در اوضاع و احوال ما، اهم آنها پذیرش مقالهای در موضوع پایاننامه است، در یک کنفرانس بینالمللی که بالاخره ما را از حال لایعقل رهانیدهاست. گر چه فرمودند، چون اول ژورنالی که آن را چاپ میکند، مینویسد که این مقالات متعلق به کنفرانس هستند و حساب نمره از 19 خواهد بود، اما همین که بالاخره شر دارد از سر کم میشود، خود زیاده عافیتی است. مقالهی ما به امید خدا در ماههای آتی در مجلهی CCIS که انتشاراتِ springer آن را منتشر میکند چاپ میشود.
و اما تغییر مهم دیگر، خرید یک لپتاپ توسط خودم بود که مزایا و عادات نیکو و مبارکی به همراه آوردهاند و انشاء الله منتج به نتایج مبارکتری گردند. از احوال اولیه تنها چیزی که خیلی اینجا را تحت تأثیر قرار داده برودت بیش از جد تجمل است که هماکنون دیگر اندرونی و بیرونی نمیشناسد و همه جا را یخکش نموده است. دمای بیرون را حدود 18- گزارش نمودهاند. برودت حاصل انتخابات را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده است، چونان که هیچ یک از یخشکنهای مورد استفاده قرار گرفته، تا کنون نتوانسته یخ قطور این مرحله را بشکند. و اما قضای روزگار و قدر کردگار بر آن قرار گرفته است که در این انتخابات که به ضرب کاتیوشا هم نمیتوان در فرم یخ زدهی آن تغییری حاصل نمود، بنده و تنی چند از همراهان، به شدت مشغول آمادهسازی صحنه برای یک تغییر هولناک باشیم. گر چه اخبار اولیه، نشانگر یک تغییر بنیادی در مجلس آتی نیست و لیستهای ثبت نامی نیز آمادگی برای یک تغییر آشکار را نشان نمیدهد. انشاء الله در روزهای آینده، مطالبی بسیار گهربار در ین مکان درج خواهد شد، که گویای احوالات باشد.
اما از تغییرات عمده در اوضاع و احوال ما، اهم آنها پذیرش مقالهای در موضوع پایاننامه است، در یک کنفرانس بینالمللی که بالاخره ما را از حال لایعقل رهانیدهاست. گر چه فرمودند، چون اول ژورنالی که آن را چاپ میکند، مینویسد که این مقالات متعلق به کنفرانس هستند و حساب نمره از 19 خواهد بود، اما همین که بالاخره شر دارد از سر کم میشود، خود زیاده عافیتی است. مقالهی ما به امید خدا در ماههای آتی در مجلهی CCIS که انتشاراتِ springer آن را منتشر میکند چاپ میشود.
و اما تغییر مهم دیگر، خرید یک لپتاپ توسط خودم بود که مزایا و عادات نیکو و مبارکی به همراه آوردهاند و انشاء الله منتج به نتایج مبارکتری گردند. از احوال اولیه تنها چیزی که خیلی اینجا را تحت تأثیر قرار داده برودت بیش از جد تجمل است که هماکنون دیگر اندرونی و بیرونی نمیشناسد و همه جا را یخکش نموده است. دمای بیرون را حدود 18- گزارش نمودهاند. برودت حاصل انتخابات را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده است، چونان که هیچ یک از یخشکنهای مورد استفاده قرار گرفته، تا کنون نتوانسته یخ قطور این مرحله را بشکند. و اما قضای روزگار و قدر کردگار بر آن قرار گرفته است که در این انتخابات که به ضرب کاتیوشا هم نمیتوان در فرم یخ زدهی آن تغییری حاصل نمود، بنده و تنی چند از همراهان، به شدت مشغول آمادهسازی صحنه برای یک تغییر هولناک باشیم. گر چه اخبار اولیه، نشانگر یک تغییر بنیادی در مجلس آتی نیست و لیستهای ثبت نامی نیز آمادگی برای یک تغییر آشکار را نشان نمیدهد. انشاء الله در روزهای آینده، مطالبی بسیار گهربار در ین مکان درج خواهد شد، که گویای احوالات باشد.
شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۶
دوشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۵
زمان
امروز، به عادتِ این چند روزهی اخیر، یک فیلم کرایهای دیدم، با عنوانِ "طوفان ذهن"، که محصول مشترک برزیل و ایتالیاست. نمیدانم چرا، اما هنگام دیدن این فیلم حس عجیبی داشتم. خاطرههای فراوانی از خاطرم میگذشت که اشتراکات بسیاری با تجربههای شخص اول این فیلم داشت.
گرچه من مثل او اهل شیطنت نبودهام و هیچوقت از طرف خانواده مورد بیمهری قرار نگرفتهام، اما با این وجود لحظات فراوانی داشتهام که در آنها از اینکه هیچکس نمیتواند آنچه میگویم را درک کند، یا احساساتم را دریابد، غم و اندوه وجودم را فراگرفته. عمیقاً تنهاییِ اجباریِ انسان را درک کردهام؛ چیزی که به نظرم نمیرسد حتا در هر دنیای دیگری و با هر اسلوب و قوانین دیگری رفعشدنی باشد.
بعضی وقتها به ذهنم میرسه که چقدر ایدههایی که تبدیل به این فیلمها شدن رو میشه با پرداخت بهتر و صرف وقت بیشتر، زیباتر، عمیقتر و بهتر کرد و چیزهای واقعاً جذابی از توشون در آورد.
اما زمان دشمنیه که همیشه خلاقیت رو سرکوب میکنه و معجزه آفریدن رو برای انسان غیرممکن.
گرچه من مثل او اهل شیطنت نبودهام و هیچوقت از طرف خانواده مورد بیمهری قرار نگرفتهام، اما با این وجود لحظات فراوانی داشتهام که در آنها از اینکه هیچکس نمیتواند آنچه میگویم را درک کند، یا احساساتم را دریابد، غم و اندوه وجودم را فراگرفته. عمیقاً تنهاییِ اجباریِ انسان را درک کردهام؛ چیزی که به نظرم نمیرسد حتا در هر دنیای دیگری و با هر اسلوب و قوانین دیگری رفعشدنی باشد.
بعضی وقتها به ذهنم میرسه که چقدر ایدههایی که تبدیل به این فیلمها شدن رو میشه با پرداخت بهتر و صرف وقت بیشتر، زیباتر، عمیقتر و بهتر کرد و چیزهای واقعاً جذابی از توشون در آورد.
اما زمان دشمنیه که همیشه خلاقیت رو سرکوب میکنه و معجزه آفریدن رو برای انسان غیرممکن.
اشتراک در:
نظرات (Atom)