توی سایتهای اصولگرا و
اصلاحطلب، تقریباً هر جا بحث حجاب میشود، حرف بسیاری از افراد این است که این
روشها (گشت ارشاد، گشت نسبت، امربهمعروف و...) پرهزینه و ناکارآمد هستند و تعجب
این است که آنها بیخیال نمیشوند و هنوز این روشها را ادامه میدهند. توصیه میکنم
این مقاله (+) را بخوانید.
شاید بعد از خواندن آن، شما هم مثل من به این باور برسید که برعکس تصور رایج، این روشها بسیار کمهزینه و کارآمد هستند. چه اگر ناکارآمد بودند، در همان ابتدا متوقف میشدند. به طور قطع کارآمد هستند که بیوقفه ادامه دارند.رضا شاه با سیاستهای کشف حجاب خود به راحتی توانست باور به پوشاندن صورت را که سالهای سال در ایران رایج بود برچیند (تنها با سیاستی که ده سال ادامه داشت). امروز دیگر هیچ کسی در ایران از پوشاندن صورت حرف نمیزند و اگر حرف بزند، حرفش خریداری ندارد.
سیاستهای حجاب اجباری هم توانستهاند فرهنگ پوشش در ایران را بسیار تغییر دهند و زنان ساکن ایران را از همهی بلاد اسلامی متمایز سازند. مثلاً پوشیدن دامن که در بسیاری از بلاد اسلامی مصداق حجاب است، در ایران بیحجابی قلمداد میشود. برای این سیاستها تقریباً هیچ هزینهی خاصی صورت نگرفته و بسیاری افراد، در جامعه، خود مروج آن شدهاند. به همین دلیل، خیلی خوب توانسته پیشرفت کند و به حالت نرمال مبدل شود.
سیاستهای سختگیرانه، باعث شدهاند کسی جرات قدم گذاشتن برخلاف آنها را به خود ندهد و هیچ کجا حق طبیعی خود را برای خودش قائل نباشد. این اجباری نمودن حجاب، به کسانی که در قدیم جناح راست و جدیداً اصولگرا نامیده میشوند، دست بالا را در عرصهی سیاست و حکومتداری میدهد. اینگونه، همیشه آنها برگ برندهای را در دست دارند و میتوانند مخالفین خود را مخالف دین بنامند و از دکان دین برای سیاست و قدرت خودشان خرج کنند. با این برگ برنده، افراد تحقیر و شخصیتشان خُرد میشود. همهجا احساس بیپناهی میکنند و همیشه احساس گناه را با خود دارند. احساس گناهی که به آن ها ضعف و به اصولگرا قدرت هدیه میدهد
شاید بعد از خواندن آن، شما هم مثل من به این باور برسید که برعکس تصور رایج، این روشها بسیار کمهزینه و کارآمد هستند. چه اگر ناکارآمد بودند، در همان ابتدا متوقف میشدند. به طور قطع کارآمد هستند که بیوقفه ادامه دارند.رضا شاه با سیاستهای کشف حجاب خود به راحتی توانست باور به پوشاندن صورت را که سالهای سال در ایران رایج بود برچیند (تنها با سیاستی که ده سال ادامه داشت). امروز دیگر هیچ کسی در ایران از پوشاندن صورت حرف نمیزند و اگر حرف بزند، حرفش خریداری ندارد.
سیاستهای حجاب اجباری هم توانستهاند فرهنگ پوشش در ایران را بسیار تغییر دهند و زنان ساکن ایران را از همهی بلاد اسلامی متمایز سازند. مثلاً پوشیدن دامن که در بسیاری از بلاد اسلامی مصداق حجاب است، در ایران بیحجابی قلمداد میشود. برای این سیاستها تقریباً هیچ هزینهی خاصی صورت نگرفته و بسیاری افراد، در جامعه، خود مروج آن شدهاند. به همین دلیل، خیلی خوب توانسته پیشرفت کند و به حالت نرمال مبدل شود.
سیاستهای سختگیرانه، باعث شدهاند کسی جرات قدم گذاشتن برخلاف آنها را به خود ندهد و هیچ کجا حق طبیعی خود را برای خودش قائل نباشد. این اجباری نمودن حجاب، به کسانی که در قدیم جناح راست و جدیداً اصولگرا نامیده میشوند، دست بالا را در عرصهی سیاست و حکومتداری میدهد. اینگونه، همیشه آنها برگ برندهای را در دست دارند و میتوانند مخالفین خود را مخالف دین بنامند و از دکان دین برای سیاست و قدرت خودشان خرج کنند. با این برگ برنده، افراد تحقیر و شخصیتشان خُرد میشود. همهجا احساس بیپناهی میکنند و همیشه احساس گناه را با خود دارند. احساس گناهی که به آن ها ضعف و به اصولگرا قدرت هدیه میدهد