به این سخنان افروغ توجه کنید. چندین و چند بار افرادی که دربارهی علم نظری مخالف با نظر ایشان دارند، خائن معرفی میشوند:
"در حالي که علم با نوآوري و خلاقيت پيوند خورده در ايران برخي مسئولان دچار نقض غرض شده و به انقلاب و انديشههاي امام (ره) خيانت ميکنند، چرا که از يک سو دم از علم ميزنيم و از دگر سو مرجعيت علم را به غرب دادهايم."
"اين يک بلا و درد خانمان سوز است که توسط کساني به جان کشور افتاده که مباحث نرمافزاري علم را نميشناسند و با نگاهي اثبات گرايانه دارند به انقلاب و فرهنگ اين کشور خيانت ميکنند."
"سرنخ «آي اس آي» در اختيار کشورهاي غربي است و چون آنها گزينش ميکنند و داوري در اختيار آنها است، نقش توانمنديهاي داخلي در کشور به شدت تحتالشعاع قرار ميگيرد و از آنجا که بسياري از رشتههاي علوم انساني در آي سي آي قابل ترجمه نيست به زبان فارسي نيز خيانت ميشود."
موافقت با یک مکانیزم اندیسگذاری برای مقالات به عنوان معیار نسبی اندازهگیری پیشرفتهای علمی، «خیانت به انقلاب»، «اندیشههای امام (ره)»، «کشور»، و «زبان فارسی» ارزیابی میشود. من هم سخنان موافقان آیاسآی، را شنیدهام و هم سخنان مخالفان آن را. نخستین چیزی که میشود دید، این است که لااقل موافقین آیاسآی، اولاً آشنایی بیشتری با چیستی آیاسآی، مطلوبیتها و تلههای موجود در راه آن دارند و ثانیاً نسبت به میزان تقلبها و بیدقتیهایی که در این زمینه میتواند وجود داشته باشد، آگاهتر هستند ولی با اینحال نمیتوانند به آسانی آن را نادیده بگیرند.
خیلی منطقیتر و مستندتر استدلال میکنند. یکی از اساسیترین استدلالهای آنها این است که فرض کنید، این معیار را برداریم؛ جایگزینی که در ارزیابیها برای آن خواهیم داشت چه خواهد بود؟
خود من هم مخالف در نظر گرفته شدن، معیاری اینچنینی به عنوان مکانیزم ارزیابیکنندهی مسائل علمی مختلف هستم، اما با وضعی که در ایران داریم، و عدم آگاهیهای گستردهای که از دنیای علم در میان استادهای موجود در ایران وجود دارد و زمان و دقت بسیار کمی که برای ارزیابیها صورت میگیرد، اگر این معیار هم برداشته شود، کندی موجود در حرکتهای علمی، به مراتب افزونتر خواهد شد.
زمانی میتوانیم یک معیار اینچنینی دست بکشیم که معیارهای ارزیابیکنندهای در دست داشته باشیم، به مراتب دقیقتر و قابل استنادتر.
بسیاری از مخالفتها به خاطر شفافیتی است که وجود معیارهایی از این دست ایجاد میکند. درست است که این معیار ابتدایی و ازقلماندازندهی بسیاری از موارد است، اما لااقل این حُسن را دارد که به دلیل وجود شفافیت در آن، برای همه معیار قابل قبولتری نسبت به معیارهایی است که با لفافهسازی و کدرسازی مسائل دخیل در ارزیابی راه تبعیض را در سنجش باز می گذارند. اگر قرار است این معیار حذف شود، باید معیارهای دیگری جایگزین شوند که شفافیتی بیشتر داشته باشند. ان معیارهای جایگزین چه خواهد بود؟
نکتهی دیگر اینکه، سرنخ آیاسآی در اختیار کشورهای غربی نیست، و سنجشهایی که در آیاسآی و ژورنالهایی که آنها را ایندکس کرده صورت میگیرد، توسط نخبگان آن مبحث صورت میگیرد و اینها لزوماً غربی نیستند. هر یکی از اینها از یکی از چارگوشهی عالم است و این حرف که سرنخ آیاسآی در دست کشورهای غربی است، حرفی کاملاً بیمعنی است.
با وجود همهی اینها، اگر ما استاهایی داشتیم که با ژورنالهای معروف زمینهی کاری خود کاملاً آشنا باشند و دنیای روز (استیت آو آرت) مبحثهایی که در زمینهی آن تحقیق میکنند را میشناختند، و اگر دقت و فرصتی که برای سنجش تحقیقات، محققان و پیشرفتهای تحقیقی گذاشته میشد، به اندازهی کافی بود، این معیار تبدیل به یک معیار بسیار بد و غیرقابل اعتماد میشد و استناداتی که در سنجش انجام میگرفت، بسیار شفافتر از چیزی که این معیار ارائه میدهد، میبود.
یکبار داوری در تلویزیون میگفت که آیاسآی را درش مقالات وسط (وسط را او به دقیقاً به معنایی که ما در فروش فرش به کار میبریم به کار میبُرد) هم خیلی چاپ میشوند.
منظور او از آیاسآی، ژورنالهایی بود که توسط آیاسآی ایندکس شدهاند. خودتان حدس بزنید، زمانی که رئیس فرهنگستان علوم کشور با این میزان عدمدقت صحبت میکند، معیار ارزیابی در شرایطی که چیزی مثل آیاسآی وجود نداشته باشد، به چه صورت خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر