بعضی وقتها از خواب که بیدار میشم، فکر می کنم خوابی که دیدم میتونه تبدیل به یکی از بهترین و مایهدارترین فیلمنامههای دنیا بشه. بعد که میخوام تو ذهنام جفتوجورش کنم، میبینم خیلی از قسمتهاش با هم جور درنمیاد. یعنی توی دنیای واقعی قوانینی حاکمه، که با توجه به اونها، چیزهایی که تو خواب دیدهام اصلاً برای یک بیننده پذیرفتنی نیستند.
خیلی وقته که دوست دارم مهلتی داشته باشم که دربارهی خواب، ماهیتش و اتفاقاتی که حین خواب دیدن توی ذهن میافته، چیزهایی بخونم.
یکی از بچهها که خیلی به حرفاش اعتمادی نیست، میگفت که دو نظریه در مورد خواب دیدن وجود داره. یک نظریه میگه که خواب دیدن زمانی اتفاق میافته که مغز سعی داره، اتفاقات، حوادث و آموختههای امروز را با یافتههای پیشین خودش تطبیق بده. و یک نظریهی دیگه میگه که خواب دیدن زمانی اتفاق میافته که مغز سعی داره حافظههای موقتی و کوتاهمدت رو برای فردا تخلیه کنه و یک محیط تازه برای دریافتهای حسی فراهم کنه.
از دو سال پیش تا حالا که کتاب "جامعهی ذهن"ِ مینسکی رو کپی گرفتم، خیلی سعی کردم بخونمش. اما به خاطر شکل و ماهیت کتاب فقط تونستم گهگاه یکیدو قسمتش رو بخونم.
یکبار سولوژن مقالهای معرفی کرده بود که در اون "حالات ذهن و کارکرد اون با تئوری آشوب توضیح داده شده بود. مقالههایی که معرفی کرده بود از کتاب هم مفصلترند.
دوسه تا مقالهای هم هست از اندرو نیوبرگ و نینا آذری که هر دو سعی کردن حالات ذهنی و روانی موقعیت تجربهی دینی رو بررسی کنن। این موضوعیه که خیلی بهش علاقه دارم و شاید، اگر موفق بشم همه چیز رو کنار بگذارم و پس بزنم، همه چیز رو از نو شروع کنم و رشتهای رو بخونم که بتونم روی پایاننامهای در این مورد کارکنم.
پینوشت: تنها مخاطب فعال ژیاننوشتهای من پیام فرستادهاند که از ژیاننوشتها خبری هست یا نه؟ در این چند ماه اخیر حوادثی دربارهی ژیان رقم خورده که حساس هستند. با توجه به نزدیکی بیش از حد صحبت از ژیان با مباحث مربوط به کارت سوخت، و علیرغم هراس از اینکه با اتکا به این مسئله ما از عوامل دشمن قلمداد شویم، احتمالاً مسائلی در این زمینه ذکر خواهد شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر