پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۲

دردسری به نام هلال شیعی

این روزها تقریبا در هر محفلی بحث حمله‌ی امریکا به سوریه مطرح می‌شود. تردید زیادی پیرامون ابعاد مختلف مسئله وجود دارد و حق دخالت بشردوستانه، که امریکا، به واسطه‌ی آن خود را محق می‌داند در این میانه مداخله کند بسیار مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است.
هدف از این بحث‌ها هم اغلب اقناع افکار، در جلوگیری از وقوع جنگی دیگر است و این بحث‌ها از این منظر اهمیتی این‌چنین یافته.در مورد حق دخالت بشردوستانه، یک گفت‌و‌گوی بسیار خوب در برنامه‌ی پرگار بی‌بی‌سی فارسی سه سال پیش انجام شده که در آن این بحث از ابعاد مختلف، مورد بررسی قرار گرفته است (+).
آرش نراقی هم زمانی به این موضوع پرداخته بود و آن را از منظر فلسفه‌ی اخلاق مورد مطالعه قرار داده بود (+). بعضی اوقات عقل سلیم واقعاً حکم به دخالت می‌کند. مثل نسل کشی توتسی‌ها در رواندا و بوروندی که یک میلیون کشته در نزدیک به صد روز به جای گذاشت و هیچ ابرقدرتی هم در آن دخالت نکرد.
مشکل اینجاست که اکثر کشورها دخالت خشونت‌بار را بیش‌تر تحت تاثیر جو رسانه ای انجام می‌دهند و در چند سال اخیر، نفوذ رسانه مدام نفوذ خشونت را به ارمغان آورده است. به همین دلیل جزدر مواردی معدود، این دخالت‌ها به خشونت‌های گسترده‌تر منجر شده و وضعیت را از قبل بدتر کرده است.
با این وجود به نظر من پرداختن به این بحث کم‌اهمیت‌تر از پرداختن به نقشی است که به نظر من، ما ایرانیان ناآگاهانه در قضیه‌ی سوریه به وجود آورنده‌ی آن بوده‌ایم. چند روز پیش، مناظره‌ای از دکتر صادق زیباکلام می‌دیدم که سال گذشته با الجزیره‌ی انگلیسی انجام داده بود (+). بحث به این‌جا کشید که چرا اعراب خلیج فارس، در طول همه‌ی این سال‌ها از دشمنان ایران حمایت کرده‌اند. در دوران جنگ، پشتیبانی کامل از صدام، که دشمن بالقوه‌ی آن‌ها حساب می‌شد، کردند و بیش‌ترین ضربه‌ها را به ما زدند. پاسخ طرف کویتی، بسیار واضح بود: شما می‌خواستید انقلاب خود را صادر کنید و این ما را به شدت می‌ترساند.
بحثی بی‌پایه که ما در درون کشور به آن بال و پر دادیم و با آن از همسایگان خود دشمنانی متحد ساختیم. دلیل اصلی حمایت‌های گسترده‌ی کشورهای عربی، ترکیه، و دیگران از حمله به سوریه، بحث هلال شیعی و محور مقاومت است که بارها و بارها در رسانه‌های ما تکرار شده است.
بزرگ‌ترین موردی که همسایگان ما و کشورهای دیگر را علیه سوریه متحد کرده، مقابله با فرضیه‌ی هلال شیعی با شروع از ضعیف‌ترین قسمت آن است. هراس از پا گرفتن اخلافات قومیتی و مذهبی و به راه افتادن جنگ‌های مذهبی گسترده، ترکیه را واداشته در برابر حکومت سکولار بشار اسد، به فرقه‌های خشن سلفی راضی شود، تا خطری به اسم محور مقاومت و هلال شیعی را در جنوب کشورش احساس نکند. کشورهای اهل سنت با این شدت و حدت از حمله به سوریه پشتیبانی می‌کنند و این کار ناعاقلانه را که به خوبی معلوم است عاقبت دودش به چشم خودشان بیش‌تر خواهد رفت را به هر شکلی توجیه می‌کنند. ترس آن‌ها، از هلال شیعی، آن‌ها را به این بی‌عقلی و عاقبت نیندیشی انداخته است.
سوال من این است که پرو بال دادن به این هلال، چه منفعتی برای ما دارد؟ آیا عاقلانه‌تر نیست، به همه‌ی همسایگان صریحاً اعلام کنیم ما طرفدار حق هستیم و در طرفداری از حق توجهی به نژاد، قوم و مذهب نداریم. آیا به‌تر نیست برای همگان روشن سازیم، حمایت ما از این کشورها از روی حق طلبی ماست و نه به جهت پر و بال دادن به هلال شیعی؟ آیا به‌تر نیست به کشورهایی که اکثر جمعیت‌شان را اهل سنت تشکیل می‌دهند،‌ ثابت کنیم، در قاموس ما شیعه بودن و سنی بودن هیچ اهمیتی ندارد و با ظلم و ستم به هر نحوی مخالفیم؟ آیا بهتر نیست با فرونشاندن ترس آن‌ها، آن‌ها را از قدم نهادن در بزرگ‌ترین بی‌عقلی تاریخ بشریت باز داریم؟

۱ نظر:

  1. درود بر محسن عزیز. حرفات کاملا منطقیه . اما باید این رو هم در نظر بگیری که کشور ما، یه معزل بزرگ ت خودش داره به اسم قدرت تصمیم گیری.
    باید اول این سوال رو از خودمون بپرسیم که توی مملت ما حرف اول و آخر رو کی می زنه؟! و آیا اونم دلش می خواد همه چی آروم باشه ؟!!
    *دردم این بود که از یار خودی گل خوردم*

    پاسخحذف