پنجشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۴

تظلم بر انديشه‌ی شریعتی در دهه‌ی هفتاد

گزارشی از یک برنامه‌ی تلویزیونی
دوشنبه‌ی هر هفته برنامه‌ی "گستره‌ی سیاست" از شبکه‌ی چهار سیما پخش‌می‌شود. همان‌گونه که "شهرام‌نیا"، مجری برنامه،‌ در ابتدای هر قسمت اعلام‌می‌کند؛ گستره‌ی سیاست، برنامه‌ای است که در آن هدف، بحث وتبادل‌نظر در مورد دو نظام سیاسی "لیبرال‌دموکراسی" و "مردم‌سالاری‌دینی" و مقایسه‌ی آن‌هاست. مهمانان برنامه‌ی این هفته "کیومرث اشتریان" و "سعید زیباکلام" بودند. و بحث این هفته نیز در ادامه‌ی بحث هفته‌ی قبل، به "بررسی تمایز میان حکومت‌های آرمان‌گرا و واقع‌گرا"، اختصاص‌داشت.
در تمامی این دو جلسه سعید زیباکلام و کیومرث اشتریان تاکیدمی‌کردند، که اساسا تمایز بین این دو مفهوم، "واقع‌گرایی" و "آرمان‌گرایی"، تمایز موهوم و خودساخته‌ای است، که هیچ کارکرد مثبتی در بررسی نظام‌های سیاسی و رده‌بندی آن‌ها ندارد.
برخلاف نظر مجری برنامه‌، سعید زیباکلام معتقدبود، این تفکیک‌ها در دنیای امروز با توجه به مباحث پست‌مدرنیسم، دیگر جایی ندارند و بطلان‌شان برهمگان معلوم‌گردیده‌است.
اشتریان نیز بر این نکته تاکیدکرد، که هم لیبرال‌دموکراسی و هم مردم‌سالاری‌دینی، آرمان‌ها و ارزش‌هایی دارند و ‌هیچ‌یک، نمی‌توانند منکر وجود آرمان‌ در بنای فلسفی نظام سیاسی خود شوند. آن‌چه در این میان متفاوت است، جنس ارزش‌ها و آرمان‌هاست و آن‌چه باید مورد بررسی قرارگیرد، آن است‌ که، این آرمان‌ها چه تفاوت‌هایی دارند و این تفاوت‌ها چه اثراتی در این نظام‌ها، دارند.
او معتقد بود قطعا نظام سیاسی لیبرال دموکراسی، یک نظام آرمان‌گراست، گرچه مدعیان این نظام، به‌خاطر واهمه‌ای که از افتادن در دام فاشیسم و کمونیسم داشته‌اند، همواره گفته‌اند که به دنبال جامعه‌ی آرمانی نیستند، اما همواره به دنبال پیشرفت بوده‌اند و پیشرفت را می‌توان یکی از آرمان‌های آن‌ها محسوب‌نمود. و به همین خاطر نظام‌سیاسی لیبرال‌دموکراسی به‌گونه‌ای است که در آن دولت کمتر در امور دخالت می‌کند، زیرا پیشرفت انسان را در گرو آزادی‌های فردی او می‌دانسته‌اند. "به دنبال آرمان پیشرفت، آزادی ارزش‌می‌شود.
"در ایران به‌خاطر سنت‌تاریخی‌ای که ما داشته‌ایم، دولت دخالت شدیدی در امور داشته و دارد. اما نباید لزوما آرمان‌خواهی و ارزش‌مداری را، معادل دخالت شدید دولت در امور، به حساب آورد.
در ادامه سعید زیبا کلام گفت، "هابز" و "جان لاک" و "کانت" و "جان استیوارت میل"، همگی به دنبال وداع با "حکومت‌های دینی" و "اصحاب کلیسا" بودند و معتقد بودند که ارزش‌های دینی، حاصلی جز خشونت و زور و... ندارد. آن‌ها چیزهایی را "صحیح"، "حق" و "درست" می‌دانستند و معتقد بودند که برای "نجات و سعادت بشر" و "کمال انسان"، باید این حق را بگویند. در اینجا به‌وضوح و عریان می‌توان آرمان‌خواهی را دید.
از ابتدا بنیانگذاران اندیشه‌ی لیبرال‌دموکراسی، "احساس‌شان" این بوده، که دارند "واقعیات" را می‌گویند. و در واقع نهضت روشنفکری (خصوصا در قرون 17 و 18) "توهّم واقعیت‌گویی" داشته‌است. که با توجه به مباحث فلسفه‌ی تحلیلی سیاسی در قرن حاضر، نگرش‌های قرن 18 به شدت زیر سؤال می‌رود و ما به این نکته پی‌می‌بریم که، "جان میل" و امثال او تنها توهم واقعیت را داشته‌اند و گفته‌ی آنان که آزادی را باید بیشینه‌ کنیم، از جنس ارزش و آرمان بوده‌است.در میانه‌ی این بحث کیومرث اشتریان تاکیدکرد که، بر همین مبنا ایدئولوژیک و آرمانی نامیدن اندیشه‌ها نیز، برچسبی متوهمانه است و خود آنانی که از این برچسب، برای مهر بطلان زدن به اندیشه‌ی دیگران استفاده‌می‌کنند، نیز از داشتن تفکر آرمانی در امان نیستند. او بر این مبنا مدعی شد که در دهه‌ی هفتاد، با همین برچسب ایدئولوژیک، بر اندیشه‌های امثال شریعتی و مطهری، ظلم بزرگی روا شد. این سخنان اشتریان با تشویق و تایید فراوان سعید زیباکلام روبه‌رو شد.
لازم دیدم همه‌ی این گزارش را این‌جا بیاورم، تا شاید کسی این‌جا پیداشود که به این پرسش‌ پاسخ‌دهد:
"آیا همه‌ی اندیشه‌ها آن‌گونه که در این برنامه برآن تاکیدشد، آرمان‌خواه هستند و از این حیث نمی‌توان هیچ تمایزی میان روشنفکران ِ (به قول جهانبگلو)، ایدئولوِژیک (نسل‌سوم) و گفت‌وگوگرا (نسل چهارم)ی ایران نهاد؟ آیا آرمان‌خواهی هردوگروه از یک جنس است؟"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر